مثنوی معنوی/قصه‌ی آن زن کی طفل او بر سر ناودان غیژید و خطر افتادن بود و

یک زنی آمد به پیش مرتضی: گفت شد بر ناودان طفلی مرا گرش می‌خوانم نمی‌آید به دست: ور هلم ترسم که افتد او به پست نیست عاقل تا که دریابد چون ما: گر بگویم کز خطر سوی من آ هم اشارت را نمی‌داند به دست

دیکشنری تخصصی | معادل انگلیسی ناودان کارت | ترجمه البرز

ناودان کارت : card hopper. دیکشنری تخصصی البرز مجموعه ای کامل از لغات و اصطلاحات تخصصی همه رشته ها

معنی feed hopper

ناودان پیش بری : feed hopper. درباره برساد. دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است.

دیکشنری تخصصی | معنی feed به فارسی | ترجمه البرز

خورد ، خوراندن ، تغذیه کردن ، جلو بردن ، خوراک دادن ، پروردن ، چراندن ، خوردن ، خوراک ، علوفه خورد : feed

اصطلاحات تخصصی روانشناسی | ترجمه البرز

ناودان پیش بری. feed hopper گام پیش بری. feed pitch حلقه خوراننده . feed reel ...

ناودانی | ناودونی | انواع ناودانی | ناودانی چیست | قیمت ناودانی

هر چند روش های مختلف دیگری برای محاسبه این وزن وجود دارد. این نکته را باید در نظر داشت که وزن شاخه تولیدی در شرکت های مختلف با یکدیگر فرق دارد. نامگذاری ناودانی بر مبنای ارتفاع است که فاصله ...

معادل انگلیسی شیار پیشبری

گام پیش بری. ... چرنده ، چارپایان پرواری ، رود فرعی ، بطری پستانک دار ، سوخت رسان ، ناودان ، پستانک دار ، ناودان خوراک دهنده ، (غذا) خورنده ، (در جمع) چارپایان پرواری ، بطری ...

معنی feed reel

گام پیش بری. ... چرنده ، چارپایان پرواری ، رود فرعی ، بطری پستانک دار ، سوخت رسان ، ناودان ، پستانک دار ، ناودان خوراک دهنده ، (غذا) خورنده ، (در جمع) چارپایان پرواری ، بطری ...

معنی feed roller

غلتک پیش بر : feed roller. غلتک پیش بر : feed roller. جستجو در دیکشنری تخصصی جستجو در Menu تماس با ما ; درباره ما; دیکشنری رشته ها; معنی feed roller ... ناودان پیش بری.

دیکشنری تخصصی | معنی fee به فارسی | ترجمه البرز

پردازه ، پردازانه ، مزد ، دستمزد ، اجرت ، پاداش ، پول ، شهریه ، اجاره کردن ، دستمزد دادن به ، اجیر کردن ، حق الزحمه ، به ، اجیر کردن پردازه ، دستمزد دادن : fee

معادل انگلیسی حلقه خوراننده

گام پیش بری. ... چرنده ، چارپایان پرواری ، رود فرعی ، بطری پستانک دار ، سوخت رسان ، ناودان ، پستانک دار ، ناودان خوراک دهنده ، (غذا) خورنده ، (در جمع) چارپایان پرواری ، بطری ...

معنی ناودان | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

ز پیش باران در زیر ناودان آید. مختاری . بجای باران از ابر طبع درافشان دُرِ خوشاب چکاند ز ناودان سخن . سوزنی . سیل خون از جگر آرید سوی بام دماغ ناودان مژه را راه گذر بگشائید. خاقانی .

معنی card hopper

ناودان کارت : card hopper جستجو در دیکشنری تخصصی جستجو در Menu تماس با ما

معنی feed hole

سوراخ پیش بر : feed hole. سوراخ پیش بر : feed hole. جستجو در دیکشنری تخصصی جستجو در Menu تماس با ما ; درباره ما; دیکشنری رشته ها; معنی feed hole ... ناودان پیش بری.

دیکشنری تخصصی | معنی feed hole به فارسی | ترجمه البرز

سوراخ پیش بر : feed hole. دیکشنری تخصصی البرز مجموعه ای کامل از لغات و اصطلاحات تخصصی همه رشته ها

معادل انگلیسی خورد ، خوراندن ، تغذیه کردن ، جلو بردن ، خوراک دادن

خورد ، خوراندن ، تغذیه کردن ، جلو بردن ، خوراک دادن ، پروردن ، چراندن ، خوردن ، خوراک ، علوفه خورد : feed

ترجمیک | دیکشنری تخصصی | معنی ناودان‌ پیش‌ بری‌

دیکشنری ترجمیک مجموعه ای غنی و پویا از لغات ترجمه شده توسط مترجمان ترجمیک است. دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی پیدا کنید.

دیکشنری تخصصی | معنی feed track به فارسی | ترجمه البرز

اصطلاحات انگلیسی مشابه با واژه تخصصی feed track و معنی فارسی آنها در لیست زیر ارائه شده اند.

معنی feed pitch

گام پیش بری : feed pitch ... چرنده ، چارپایان پرواری ، رود فرعی ، بطری پستانک دار ، سوخت رسان ، ناودان ، پستانک دار ، ناودان خوراک دهنده ، (غذا) خورنده ، (در جمع) چارپایان پرواری ، بطری ...

معنی feed

خورد ، خوراندن ، تغذیه کردن ، جلو بردن ، خوراک دادن ، پروردن ، چراندن ، خوردن ، خوراک ، علوفه خورد : feed

دیکشنری تخصصی | معنی feed reel به فارسی | ترجمه البرز

اصطلاحات انگلیسی مشابه با واژه تخصصی feed reel و معنی فارسی آنها در لیست زیر ارائه شده اند.

English to Persian Meaning of hopper

(1) Loading was done during the day, after the coke had cooled while sitting on the wharf. The larger chunks were thrown by hand into a C&O hopper spotted on the coke siding. (2) One firm sent its lighters, the London County Council dispatched its hopper barges, and the Port of London nine of its tugs which towed Thames sailing barges behind them. (3) The …

معادل انگلیسی ناودان پیش بری

ناودان پیش بری : feed hopper جستجو در دیکشنری تخصصی جستجو در Menu تماس با ما

معادل انگلیسی هرگونه حشره جهنده ، لی لی کننده ، جهنده ، قیف ، قیف ناودان

ناودان پیش بری. feed hopper ملخ ، اتش بازی کوچک ، (ج ش ) ملخ ، آتش بازی کوچک . grasshopper انواع حشرات از راسته نیم بالا ن (خانواده زنجره وجیرجیرک) ، (ج ش ) انواع حشرات از راسته نیم بالان ( خانواده زنجره ...

دیکشنری تخصصی | معادل انگلیسی پردازه ، پردازانه ، مزد ، دستمزد ، اجرت

پردازه ، پردازانه ، مزد ، دستمزد ، اجرت ، پاداش ، پول ، شهریه ، اجاره کردن ، دستمزد دادن به ، اجیر کردن ، حق الزحمه ، به ، اجیر کردن پردازه ، دستمزد دادن : fee

What does "ناو شکن" mean in Farsi?

Word Forms. Pronunciations. ☀

ناودان پیش بری

ناودان پیش بری. ناودان به نام‌های دیگر چون نودون، ناویدان، نوین، نونیا (درزبان کردی), راه آب، آبرو و میزاب خوانده می‌شود. ناودان از دو کلمه «ناو» به معنای هر چیز دراز و میان تهی که یک طرف آن ...

معادل انگلیسی سوراخ پیش بر

سوراخ پیش بر : feed hole. سوراخ پیش بر : feed hole. جستجو در دیکشنری تخصصی جستجو در Menu تماس با ما ; درباره ما; دیکشنری رشته ها; معادل انگلیسی سوراخ پیش بر ... ناودان پیش بری.

معادل انگلیسی ناودان کارت

ناودان کارت : card hopper جستجو در دیکشنری تخصصی جستجو در Menu تماس با ما

معادل انگلیسی گام پیش بری

گام پیش بری : feed pitch ... چرنده ، چارپایان پرواری ، رود فرعی ، بطری پستانک دار ، سوخت رسان ، ناودان ، پستانک دار ، ناودان خوراک دهنده ، (غذا) خورنده ، (در جمع) چارپایان پرواری ، بطری ...

دیکشنری تخصصی | معادل انگلیسی سوراخ پیش بر | ترجمه البرز

سوراخ پیش بر : feed hole. دیکشنری تخصصی البرز مجموعه ای کامل از لغات و اصطلاحات تخصصی همه رشته ها

انتخاب بهترین ناودان برای خانه

علی‌رغم این تلاش‌ها، ممکن است مواقعی پیش بیاید که ناودان‌ها به طور کلی باید تعویض شوند. وقتی این اتفاق می افتد، همیشه باید به سراغ ناودان های بارانی بروید که بهترین کیفیت را دارند.